با سلام خدمت مشاورین محترم و اعضای فهیم انجمن
من دختری 20 ساله و دانشجو هستم . موقعیت اجتماعی بالایی دارم و تک دخترم. حدود 7 ماه هست که با آقایی 24 ساله که از همکاران بنده هستند آشنا شدم و مدت تقریبا 2 ماه هست که به صورت چت ارتباط داریم. ایشون مدعی هستند که قصدشون ازدواج هستش و میگن که خانوادشون رو در جریان گذاشتن.از طرفی من با وجود مخالفت های شدید خانوادم خواستار ازدواج با این شخص هستم به این خاطر که دوسشون دارم.این رو هم بگم که ایشون از لحاظ سطح اجتماعی و علمی از من پایین تر هستن و فکر میکنم مالی هم همینطور.
مشکل اینجاست که من به این آقا اعتماد ندارم . چون فقط به صورت زبونی ابراز علاقه کردن و به هیچ وجهه اثبات نکردن و به بهانه نداشتن شرایط مالی خواستگاری نمیان.از طرفی من خواستگاران بسیار عالی دارم اما بخاطر علاقم به این فرد نمیتونم بپذیرم مرد دیگه ای همسر من باشن.
ایشون تو این 2 ماه اسم چند نفر از جمله دختر دایی و دختر عمشون رو میاوردن و میگفتن خانوادشون برای ازدواج اینهارو در نظر دارن.در صورتی که اگر علاقشون به من حقیقت داشت به نظرتون همچین حرفی میزدن؟
هرچند که در پایان حرفاشون میگفتند که من انتخاب اول و آخر ایشون هستم.
ناگفته نمونه پدر من نظامی هستن و بسیار شخصیت خشکی دارن و یکبار بعد از اینکه ماجرای علاقه ایشون به من رو متوجه شدن اومدن محل کارم و به ایشون گفتن که مخالف ازدواج ما هستن اما همکار من به من گفتن با این شرایط صبر کنم تا وضعیت مالیشون بهتر بشه بعد اقدام کنن.
اما من بی نهایت به ایشون بی اعتماد هستم. تماما تصور این شده که ایشون احساسشون دروغ هستش و من یک بازیچه هستم.
لطفا من رو راهنمایی کنید.